این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید به گمانم که بنا نیست یارش باشیم . . .
بسم الله الرحمن الرحیم
اگه منظورت عصر
خودت که میدونی شیعه یک حذب سیاسی است نه یه مذهب و اسلام فقط یک دین است که هیچ گونه مذهبی ندارد و این دو دسته شدن هم در طول تاریخ افرادی که از اب گل الود ماهی گرفتن و این حذب را به وجود اوردن به وجود امده
پس اول کمی فکر کن بعد ببین چی مینویسی و چه حذبی را مذهب مینامی
اگه غلطه یه سوال => چرا از 1.5 میلیون نفر مسلمون فقط 250میلیون نفر این حذب را پیروی میکنند!!! و اینکه چرا هر مسیحی یا هر نفری که دینی جز اسلام داره یه راست مییاد مسلمون میشه و نمیره شیعه بشه ؟ یا هر شیعه ای مسلمون میشه >اهل سنت پیامبرنمونش تو زاهدان و غیره...!!
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطرَتَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها لا تبديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ٣٠ )
(به يكتاپرستي روي به دين آور. فطرتي است که خداوند همه را : القَيِّمُ ( ٣٠بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا تغييري نيست. دينِ پاك و پايدار ايناست.) (اصول کافی، ج ٢، ص ١٢ ) « کلُّ مولودٍ يولَدُ عَلَي الفِطرَة » همچنين حديث شريفِ تعبيري است از اينکه اسلام هم سنگِ فطرت انسان است.
(بگوييد: ما به خدا و آياتي که بر ما نازل شده و نيز آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها فرود آمده و نيز آنچه به عيسي و موسي فرستاده شده و آنچه بر پيامبرا ن ديگر از جانب پروردگارشان آمده است، ايمان آورده ايم. ميان هيچ يك از پيامبرا ن فرقي نمي نهيم و همه در برابر خدا تسليم هستيم. اگر به آنچه شما ايمان آورده ايد آنا ن نيز ايمان بياورند، هدايت يافته اند اما اگر رو ي برتافتند، پس با تو سر خلاف دارند و در برابر آنها خدا تو را کافی است که او شنوا و داناست. اين رنگ خداست و و رنگ چه کسي از رنگ خدا بهتر است. ما پرستندگان او هستيم.)
بسم رب النور
بسم رب العشق
بسم رب الهادی المهدی
آن که شعر و هرچه موسیقی ست
نذر درگاهش
آن که پاکان هنر در پای او سجاده افکندند
بسم رب العشق
آن که حافظ ها و سعدی ها
عشق او و آل او را بر زبان دارند
بسم رب الهادی المهدی
صاحب عصری که عالم وامدار اوست
گرچه دجالان بدآهنگ
گرچه شیطان های بد ترکیب
داردار و واق واق خویش را آواز می گویند
این نه موسیقی ست
این نه شعر و نه ترانه
این همه فحش است
این فضیحت نامه ی صهیون و آمریکاست
بچه های نطفه هایی از لجن روییده در مرداب
کارگردان
استخوانی پرت خواهد کرد
پیش دم جنبانی چلپاسه ای بدبو
آن دَل هرجایی یابو
مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است
مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر
مزد این چندین دهان بی چاک
استخوانی
مزد این مزدورهای مست عیاشش
فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخام اند
جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر
جایزه در راستای گنده گویی ها و چیزی از همین هایی که می دانید و می دانند
پولهای هرزه سهم حنجر بدبوی فحاشش
مرتدند اینان نه یک تن شان
مرتد اول همین بالاترین با بچه های تخس بی مادر
با همان اصحاب یک پاشان به اسرائیل
با همان مسئول کلاشش
مرتد دوم
کارگردان چنین آهنگ بد آهنگ
مرتد سوم همین خفاش عیاشش ...
مانده آن سو مادری چشم انتظار راه
مادری شرمنده ی شاهین...
نه ، خفاشش!
....علی رضا قزوه....
منجی آخرالزمان در دین مسیحیت
با نظر به کتب مقدسه ادیان و مذاهب مختلف جهان، به این حقیقت میتوان دست یافت که اعتقاد به موعود در تمامی ادیان وجود دارد
وجود مصلح جهانی از اعتقادات چهار دین بزرگ جهان یعنی اسلام و مسیحیت و یهود و زرتشت است و اختصاص به اسلام ندارد و ادیان دیگر نیز به مصلح و منجی اعتقاد دارند و در سرتاسر کتب مقدسه از صلح و امنیت و حکومت دینی بر جهان، در آخر الزمان خبر داده شده است.
در اینجا ما به بررسی دین مسیحیت پیرامون مصلح آخر الزمان میپردازیم از اینرو کلماتی از کتاب مقدس که صفات و خصوصیات مصلح جهانی را بیان کرده و نشان دهنده اعتقاد آنان به مصلح و منجی است نقل مینماییم.
مسیحیان معتقد به [بازگشت مسیح](۱) هستند. در مسیحیت، در عهد جدید نجات دهندگی به حضرت عیسی نسبت داده شده است، زیرا او مأمور شده است که امت خویش را از گناه نجات بخشد. مسیحیان با تعابیر زیادی از آمدن مصلح جهانی خبر دادهاند، گاهی از آن به [ملکوت خدا] تعبیر میکنند. از الفاظی همچون شیلو، روح راستین، پسر انسان نیز بارها در آیات انجیل برای بیان دوره آخر الزمان استفاده گردیده است.
در انجیل متّی باب ۲۴ آیه ۲۷ آمده است : [همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد شد، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید. اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان. بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گناه نبرید پسر انسان میآید.]
همچنین در انجیل متّی، باب ۳۱ آن حضرت را به نام فرزند انسان خوانده و میفرماید:
[و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جمیع ملائکه مقدمسه بر کرسی بزرگی قرار خواهد گرفت و همگی قبائل نزد وی جمع خواهند گشت و آنها را از یکدیگر جدا خواهد نمود، چنانکه شبانی میشها را از بزها جدا بنماید(۲)، آنگاه ملک به اصحاب یمین خواهد گفت: أی برکت یافتگان خدا بیایید و آن مملکت را که از ابتدای عالم برای شما مهیا شده بود تصرف نمایید.] (۳)
همچنین در انجیل مرقس باب ۱۳، شماره ۲۶ میگوید:
[آنگاه پسر انسان را ببینید که با قوّت و جلال عظیم برابرها میآید و در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلک فراهم خواهد آورد. ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان و نه پسر، پس بر حذر باشید و بیدار شده و دعا کنید، زیرا نمیدانید که آنوقت کی میشود(۴)، پس بیدار باشید زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحبخانه میآید، در سام، یا نصف شب یا با بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد. اما آنچه به شما میگویم و به همه میگویم اینکه بیدرا باشید.] (۵)
همچنین در انجیل لوقا باب ۱۲ شماره ۳۵ و ۳۶ میگوید:
[کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افراشته بدارید...خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد...پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.]
همچنین در انجیل لوقا باب ۲۱ آمده:
[زلزلههای عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید میآید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد… اورشلیم پایمال امتها خواهد شد تا زمانهای امتها به انجام رسد و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امتها روی خواهد نمود… و دلهای مردمان ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر میشود و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که برابری سوار شده با قوّت و جلال عظیم میآید.]
(فرزند انسان) کیست؟
بر خلاف آنچه گروهی از علماء و مفسرین انجیل پنداشتهاند فرزند انسان که در آیات فوق زمامدار و حامل لواء سلطنت جهانی در آینده معرفی شده است حضرت مسیح نیست. زیرا چنانچه از عبارات فوق معلوم میشود، بشارت دهنده خود حضرت مسیح است و از شخصی بشارت میدهد که در آینده جمیع ملل نزد او گرد میآیند.
از جملات [او خواهد آمد] و [قرار خواهد گرفت] ، [نزد او جمع خواهند گشت] و امثال آن، بدست میآید که شخص مورد بشارتِ حضرت مسیح، در عصر وی نبوده، بلکه بعداً خواهد آمد.
از اندک تأملی در بشارت فوق میتوان نتیجه گرفت که مقصود از فرزند انسان فردی است که بزرگترین نمونه انسانیت و شاخصترین مولود عالم انسانی، حضرت ولیعصر علیه السلام میباشد که تمام امم نزدش گرد میآیند و زمام امور اجتماع را در دست خود خواهند گرفت و جمالاً بدون داوری و قضاوت مذهبی میتوان این برداشت را نمود که مسیح علیه السلام درباره فردی غیر از خود سخن میگوید که او همان مصلح و منجی آخر الزمان است.
در انجیل یوحنّا باب ۱۴ شماره ۱۶ آمده:
[من از پسر خواهم خواست و تسلی دهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند یعنی روح راستی، که جهان نمیتواند او را قبول کند، زیرا که او را نمیبیند و نمیشناسد، اما شما او را میبینید زیرا که با شما میماند و در میان شما خواهد بود.]
و در انجیل یوحنّا باب ۱۵ شماره ۲۷ میگوید:
[لیکن چون تسلی دهنده که او از جانب پدر نزد شما آید یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نیز شهادت خواهید داد.]
و در انجیل یوحنّا باب ۱۶ شماره ۷ آمده:
[راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت داوری و ملزم خواهد نمود. اما بر گناه، زیرا که به من ایمان نمیآورید و اما بر عدالت، از آن سبب که نزد پدر خود میروم و دیگر مرا نخواهید دید و اما بر داوری، از آن رو که بر رئیس این جهان حکم شده است و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم لیکن آلان طاقت تحمل آنها را ندارید و لیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را به جمع راستیها هدایت خواهد کرد. زیرا که او از خود تکلّم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد، هر چه از آنِ پدر است از آنِ من است. از این جهت گفتم که از آنچه آنِ من است میگیرد و به شما خبر خواهد داد.]
و در انجیل متّی بشارت ۴۸ آمده:
[هر کس که غالب آید وی را بر قبائل اقتدار خواهم داد که بر آنها به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد به نوعی که من از پدر خود یافتهام و من او را ستاره سحری خواهم داد. هر کس که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، آنکس که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.]
حضرت عیسی در آیات فوق از چه کسی بشارت میدهد؟
اگر چه عدهای از مسیحیان اصرار و پافشاری دارند که مورد بشارت در این قیام جهانی خود حضرت مسیح علیهالسلام است که در آخر الزمان از آسمان فرود آید و زمام امور بشریت را در دست گیرد ولی چنانچه قبلاً بیان شد و آیات فوق نیز گواهی میدهد مورد بشارت بطور قطع خود حضرت عیسی نیست بلکه منظور پرچمدار انقلاب و عدل جهانی حضرت مهدی علیهالسلام است که به قدرت و نصرت الهی بر جهان حکومت خواهد کرد.
برداشتهایی از کتاب مقدس انجیل:
از گفتههای کتاب مقدس استفاده میشود که:
انجیل متّی باب ۲۴، آیه ۲۷:
شخصی برای اصلاح جامعه بشری و تشکیل حکومت جهانی به نام روح راستی یا تسلی دهنده یا روح خدا و یا پسر انسان خواهد آمد و مسیحیت انتظار او را دارد.
انجیل لوقا، باب ۲۱:
قبل از آمدن او جنگهای عالمگیر، خصوصاً در منطقه فلسطین روی میدهد که همه را به وحشت میاندازد که چنان مصیبت بزرگی در عالم واقع نشده.
آیه ۲۱ انجیل مرقس، باب ۱۳:
همه ملتهای جهان و تمام مردم دنیا از او پیروی میکنند و زیر نفوذ او خواهند بود و او بر جهان حکومت خواهد کرد او رئیس جهان خواهد بود.
و از آیه ۱۶ انجیل یوحنّا، باب ۱۴ استفاده میشود که:
نمیتواند او را قبول کنند و وجودش را احساس نماید.او در عین آنکه همیشه با مردم جهان خواهد بود، مردم جهان او را نمیبینند و اگر ببینند نمیشناسند. یعنی ممکن است در بین مردم زندگی کند ولی او را نشناسند و ندانند که او روزی قیام خواهد کرد و تشکیل حکومت جهانی خواهد داد. و با توجه به باب ۲۱ از انجیل لوقا استفاده میشود که:
۱- قبل از آمدن او دنیا پر از ظلم و جور میشود و سراسر جهان را ستمگران احاطه میکنند.
۲- او مردم را به عدالت ملزم میکند و خودش به عدالت داوری مینماید.
۳- او ظلم و ستم را از روی زمین محو میکند و نمیگذارد احدی به کسی ظلم کند و اثری از ستمگران روی زمین باقی نمیماند.
همچنین از آیه ۷ انجیل یوحنّا باب ۱۶ استفاده میشود که:
۴- او از خود تکلم نمیکند بلکه آنچه از خداوند و پیامبران شنیده است خواهد گفت.
۵- وقتی او بیاید مردم دنیا را به همه راستیها هدایت خواهد نمود.
۶- او مردم دنیا را از امور آینده، با خبر خواهد کرد، زیرا به جمیع علوم اولین و آخرین احاطه دارد.
۷- او حضرت عیسی را جلال خواهد داد و او را از تمام اتهاماتی که دشمنان او یا دوستان نادانش به او بستهاند نجات میدهد.
۸- به پیامبری حضرت عیسی علیهالسلام شهادت میدهد.
۹- مردم مسیحی قبل از دیگران به حقانیت او شهادت میدهند.(۶)
از آیه ۲۶ انجیل مرقس باب ۱۳ استفاده میشود که:
۱۰- همه باید منتظر او باشند زیرا وقت ظهورش مشخص نیست حتی ملائکه آسمانها هم نمیدانند و بالاخره جز خداوند کسی از آمدنش اطلاع ندارد، بنابراین همه باید بیدار باشند و آمدنش را انتظار داشته باشند.
۱۱- همه چیز در اختیار او قرار گرفت و او برابرهای آسمان با قوّت و جلال خواهد آمد.
۱۲- آمدن او دارای علائمی است و در آن زمان علامت پسر انسان در آسمان هم پدیدار میگردد.
پی نوشتها :
- Messiahnism
- انجیل متّی، باب ۳۲٫
- انجیل متّی، باب ۳۴٫
- انجیل مرقس، باب ۱۳، شماره ۲۶ و ۲۷٫
- انجیل مرقس، باب ۱۳، شماره ۳۵٫
- مطالعات شیعه شناسی
شش ویژگی خاص امام عصر(عج)
برخی ویژگی های خاصّ حضرت مهدی علیه السلام بر طبق احادیث و روایات معتبر
۱٫ مخفی بودن آثار حمل در مادر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از ویژگی های خاص آن حضرت این است که زمانی که مادر آن حضرت به ایشان باردار بوده، اثری از حمل در آن بانوی بزرگوار مشاهده نمی شد. این موضوع هر چند در برخی از پیامبران(علیهم السلام) سابقه داشته؛ ولی در باره امامان معصوم(علیهم السلام) این چنین، گزارش نشده است.
وقتی امام حسن عسکری(علیه السلام) نوید ولادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به عمة بزرگوار خود (حکیمه خاتون) می دهد، آن بانو با کمال شگفتی میپرسد: چگونه امشب آن نور پاک از نرجس به دنیا میآید؛ در حالی که اثری از بارداری در او مشاهده نمی-شود؟۱
۲٫ مخفی بودن ولادت آن حضرت
از مهمترین ویژگیهای ولادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، مخفی بودن آن است. سَعِیدِ بْنِ جُبَیر میگوید: از امام سجاد(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «فِی الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِیاءِ(علیهم السلام) … وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِیمَ … وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِیمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ …»؛۲ «در قائم ما سنّت هایی از پیامبران وجود دارد … اما از ابراهیم پنهانی ولادت و کناره گیری از مردم…».
۳٫ روشن شدن چراغی در بیت الحمد، از ولادت تا هنگام ظهور
«بیت» در لغت به معنای خانه و «حمد» به معنای ستایش و ثنا است. این واژه در بعضی از روایات ، به کار رفته و از آن به عنوان جایگاهی مربوط به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شده است.
مفضل گوید: شنیدم امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ لِصَاحِبِ هَذا الاَمْرِ بَیتاً یقَالُ لَهُ بَیتُ الحَمْدِ فِیهِ سِراجٌ یزهَرُ مُنذُ وُلِدَ اِلَی یوْمَ یقُومُ بِالسَّیفِ لا یطْفَأ»؛۳ «همانا برای صاحب این امر خانهای است که بدان «بیت الحمد» میگویند. در آن چراغی هست که از هنگام ولادت روشنی میبخشد؛ تا روزی که با شمشیر قیام میکند، خاموش نخواهد شد».
اگر چه به روشنی جایگاه این خانه و چگونگی روشنایی آن، بیان نشده است؛ ولی احتمال میرود مقصود، معنای کنایی باشد که با ولادت آخرین حجّت الهی، چراغ هدایت بشر با فروغی هر چه بیشتر، به پرتو افشانی پرداخته و زمین را از نور وجود خود آکنده ساخته است. این روایت با همین مضمون از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است.۴
۴٫ خاتم الاوصیا بودن ایشان
«خاتم الاوصیاء»، به معنای پایان بخش جانشینان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) است. یکی از ویژگی های اختصاصی آن حضرت، آن است که پایان بخش سلسله امامت است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی، جاری شد.
طریف ابونصر گوید: «بر صاحب الزّمان وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر (نوعی چوب خوش بو) بیاور. پس برای ایشان آوردم؛ آن حضرت به من رو کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند مرا فدای شما گرداند. بفرمایید مقصودتان چه بود؟
حضرت فرمود: «اَنَا خَاتَمُ الاَوْصیاءِ وَبِی یدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ اَهلی وَشِیعَتی»؛۵ «من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیلة من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد».
علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان خاتم الائمه نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: «مَعَاشِرَ النّاسِ اِنّی نَبی وَعَلی وَصیی اَلا اِنَّ خَاتَمَ الاَئِمّةِ مِنّا القائِمُ الْمَهْدی…»؛۶ «ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من است. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم مهدی از ما است».
این ویژگی نیز اختصاص به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد.
۵٫ پنهان زیستی ایشان
با مراجعه به مجموعههای روایی روشن میشود که شمار بسیاری از احادیثی که دربارة وجود حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و از ظهور او نوید داده است؛ از غیبت غمبار او نیز خبر میدهد. غیبت آن حضرت ـ با ویژگیهای خاص خود ـ به این صورت نه تنها برای هیچ یک از امامان(علیهم السلام) رخ نداده، که برای هیچ یک از پیامبران نیز اتفاق نیفتاده است. البته از برخی روایات استفاده میشود که یک نحوه غیبتی، برای برخی از انبیا بوده است.
۶٫ میراث انبیا نزد ایشان
یکی از ویژگیهای حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که هنگام ظهور، بسیاری از میراثهای پیامبران را به همراه خواهد داشت. دربارة اینکه این امور به چه منظور نزد او جمع شده، سخن صریحی وجود ندارد؛ ولی با توجّه به نقش آن حضرت ـ که همان نقش انبیا و اولیا است و او آرزوی همه آنان را تحقق خواهد بخشید ـ میتوان نتیجه گرفت که تمامی ابزار آنان، در اختیار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار خواهد گرفت. دیگر اینکه آن حضرت وظیفه دارد تا همة پیروان ادیان را به دین مقبول الهی (اسلام) دعوت کند و این مواریث، نشانههایی از حقانیت آن حضرت است. از این رو همان گونه که در روایات از زنده ماندن حضرت مسیح(علیه السلام) ، به عنوان هدایت مسیحیان و ارجاع ایشان به پیروی از حضرت مهدی(علیه السلام) یاد شده؛ میتوان سایر میراثها را به عنوان وسیلهای برای اتمام حجّت بر آنان دانست.
برخی از آنچه در روایات مورد اشاره قرار گرفته، عبارت است از:
۶ـ۱٫ پیراهن رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم)
یعقوب بن شعیب از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که به وی فرمود: «آیا پیراهن قائم را ـ که هنگام قیام میپوشد ـ نشانت ندهم؟ عرض کردم: چرا؛ پس آن حضرت جعبهای را خواست و آن را گشود و از آن پیراهن کرباسی را بیرون آورد. آن را باز کرد که ناگهان دیدم در آستین چپ آن، آثار خون مشاهده میشود. سپس فرمود: این پیراهن پیامبر گرامی خداوند است؛ در روزی که دندانهای پیشین آن حضرت ضربه دید. آن خون را بوسیدم و بر صورت خویش نهادم. سپس امام صادق(علیه السلام) آن را در هم پیچید و برداشت».۷
۶ ـ۲٫ عمامه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ،
۶ ـ۳٫ زره رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۸
۶ ـ۴٫ سلاح حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۹
۶ ـ۵٫ پرچم پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) ،۱۰
۶ ـ۶٫ سنگ حضرت موسی(علیه السلام) ،۱۱
۶ ـ۷٫ عصای حضرت موسی(علیه السلام) ،۱۲
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عصای موسی چوب آسی از یک نهال بهشتی بود. هنگامی که وی به سوی مدین میرفت، جبرئیل آن را برایش آورد و آن عصا همراه با تابوت آدم، در دریاچة طبریه (در شمال فلسطین) است و هرگز آن دو نمیپوسند و تغییر نمییابند تا اینکه حضرت قائم هنگام قیام، آن دو را بیرون میآورد».
۶ ـ۸٫ انگشتری سلیمان(علیه السلام) ،۱۳
۶ ـ۹٫ تشتی که حضرت موسی(علیه السلام) در آن قربانی میکرد.۱۴
امام علی(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است: «المَهْدِی مِنْ وُلْدِی، تَکُونُ لَهُ غَیبَةٌ وَ حَیرَةٌ تَضِلُّ فِیها الاُمَمُ، یأتِی بِذَخِیرَةِ الاَنبِیاءِ فَیمْلاُها عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»؛۱۵ «فرزندم مهدی یک غیبت و حیرتی دارد که امتها در آن گمراه شوند. او با ذخیرة پیغمبران میآید و زمین را پر از عدل و داد میکند؛ آن گونه که پر از جور و ظلم شده باشد».
همان گونه که اشاره شد، شاید یکی از حکمتهای این میراث داری، این است که پیروان تمامی ادیان، با دیدن میراث پیامبر خود، به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان آورند و نیز اهداف حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قیام ایشان، در برگیرندة تمامی اهداف پیامبران بزرگ است. از این رو در آن هنگامه عظیم، آن حضرت با در اختیار گرفتن میراث پیامبران بزرگ، هدف خود را ـ که در واقع هدف جمیع آنان بوده است ـ تحقق میبخشد.
پی نوشت ها:
۱٫ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۲۶،ح۲؛ کشف الغمة، ج۲، ص۴۹۸؛ دلائل الامامة، ص۲۶۸٫
۲٫ شیخ صدوق(ره)، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، باب ۳۱، ح۳٫
۳٫ نعمانی، الغیبة، ص ۲۳۹، ح ۳۱٫
۴٫ محمد بن حسن طوسی(ره)، کتاب الغیبة، ص ۴۶۷، ح ۴۸۳٫
۵٫ کتاب الغیبة، ص ۲۴۶، ح ۲۱۵؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲٫
۶٫ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۹۷٫
۷٫ الغیبة، ص ۳۵۰، ج ۴۲٫
۸٫ کافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵٫
۹٫ الغیبة، ص ۳۴۹، ح ۴۰؛ کافی، ج ۸، ص ۲۲۴، ح ۲۸۵٫
۱۰٫ الغیبة، ۳۴۳، ح ۲۸ و ۴۳۵، ح ۱٫
۱۱٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۳٫
۱۲٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۱؛ الغیبة، ص ۲۳۸، ح ۲۸، کمالالدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۶، ح ۷٫
۱۳٫ الغیبة، ص ۳۴۳، ح ۲۷؛ کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، ح ۱٫
۱۴٫ کافی، ج ۱، ص ۲۳۲، ح ۱٫
۱۵٫ کمالالدین و تمام النعمة، ص ۲۸۷، ح ۵٫
نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت۱-ص۲۴۴ تا ص۲۴۸
جابربن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه زهرا علیه السلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد: ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.) (احزاب، آیه 33)
مومنان آخر الزمان (سخنی پیرامون حدیث و نشر روایات)
1.قال رسول الله(صلى الله عليه وآله: يا على، أَعْجَبُ النّاس ايماناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقيناًقَومٌ يَكوُنُونَ فى آخِرالزَّمانِ لَمْ يَلْحَقوُا النَّبىَّ (صلى الله عليه وآله) وَحُجِبَ عَنْهُم الْحُجَّة فَآمَنُوا بِسَواد على بَياض.
حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)خطاب به اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمودند: عجيب ترين(مهمترين) مردم از همه، كسانى هستند كه ايمانشان برتر و يقينشان كاملتر است، افرادى هستند كه در آخرالزّمان مى آيند، درحالى كه نه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ديده اند و نه حجّت و امام را، در عين حال ايمان مى آورند به سياهى در سفيدى (يعنى همان كتابهايى كه در دستشان است)
ارزش اهل ایمان در آخر زمان بسیار والا و ارجمند است به حدی که حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)در روايتى ديگر، اينان را «برادران خودش» ناميد، در حالى كه به ديگران «اصحاب» اطلاق فرموده است. از اين حديث غير از موضوع «آخرالزّمان» مطلب ديگرى نیز قابل استفاده است و آن اين كه تنها سرمايه دينى مردم آخرالزمان همين كتابهاست. بنابراين، رسالت مهمّ ما در اين عصر و زمان، حفظ اين سرمايه بزرگ يعنى كتب پيشينيان و مطالعه و تحقيق و مباحثه در مورد آنهاست، مگر در اين زمانه، ما به غير از آن كتابها به چيز ديگرى دسترسى داريم؟ مسلّماً تنها راه همان كتابهاست، ما که نمى توانيم به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا ائمّه معصومين(عليه السلام) برسيم تا تكاليف را بپرسيم . و مسأله مهم اين است كه واقعاً اين سرمايه ارزشمند را در همان مسيرى كه لازم است به كار اندازيم; يعنى بتوانيم با همين كتابها به خدا نزديك شده و وظایف خودمان را نسبت به دستورات اولیاء دین انجام دهیم.
روایات ودستورات بیشماری در جهت سفارش به نشر و حفظ احادیث وجود داردمثلاًدر بحارالانوار داريم:
2.مَنْ حَفَظَ عَلى أُمَّتى أَرْبَعينَ حَديثاً يَنْتَفِعُونَ بِها بَعَثَهُ اللّهُ تَعالى يَوْمَ الْقِيامَةِ فَقيهاً عالما; هر كس كه چهل حديثى كه مردم از آن بهره ببرند، حفظ كند، خداوند او را فقيه عالم مبعوث مى كند. ج 2، ص 156، باب 20، روايت 8
معنايش اين نيست كه آنها را حفظ و از بر كنيم، بلكه معنايش اين است كه اين ها را جمع كرده و آن گاه ابلاغ كنيم;
بنابراين، مقصود از حفظ، نگهدارى و ابلاغ است و لذا علماى بزرگ "اربعين" مى نوشتند و در بين مردم تبليغ هم مى كردند كه چهل حديث حفظ كنند. حتّى در بين اصحاب كسانى بودند كه بيش از چهل هزار حديث را هم حفظ داشتند و هم به امّت ابلاغ كردند و چه افتخارى از اين بزرگتر كه انسان احاديثپيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)را به مردم برساند و چه محرومند از سعادت، آنانى كه ممكن است يك ساعت سخنرانى كنند امّا آيه و حديثى در بين مطالب آنها نيست، در حالى كه، «قد جاءَكم من اللّه نورٌ و كتابٌ مبين; از طرف خدا براى شما نور و كتاب آشكار آمد» نور سخنرانيها، كلمات اهل بيت: است همان گونه كه در بحارالانوار آمده است: «كَلامُكُم نُورٌ اَمْرُكُم رُشْدُ وَ وصيَّتُكُم التَّقْوى، سخن شما نور و فرمان شما رشد و سفارش شما تقواست .
واقعاًچه لذّت بخش است كه انسان چهل حديث را حفظ كند و بگويد و در روز قيامت در صف عالمان و فقيهان قرار گيرد! بنابر اين، بايد بكوشيم تا در هر مجلسى سخنى از معصومين(عليهم السلام) گفته شود.
در اینجا برای مشخص شدن اهمیت نشر حدیث ومباحث مربوط به روایات اهل البیت چند حديث درباره نشر احاديث و تعليم آنها ذکرمی شود.
3.عن عَلىٍّ(عليه السلام)قالَ: قالَ رَسوُلُ اللّه (صلى الله عليه وآله): اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائى ثَلاثَاً، قيلَ يا رسولَ اللّه وَمَنْ خُلَفائك؟ قال: الَّذينَ يُبَلِّغوُنَ حَديثى وَ سُنَّتى ثُمَّ يُعَلِّمونَهاأُمَّتى; از على(عليه السلام)نقل شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سه بار فرمود: خدايا جانشينان مرا مورد رحمت خود قرار ده. پرسيدند: اى پيامبر خدا، جانشينان تو كيانند؟ فرمود: آنان كه حديث و سنّت مرا تبليغ نموده و آن را به امّتم مى آموزند. جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 234
4.عبدالله بن صالح هروى مى گويد: از امام رضا (عليه السلام)شنيدم كه مى فرمود: «رَحِمَ اللّهُ عَبْداً أَحْيى أَمْرَنا; خداوند رحمت كند بنده اى را كه امر ما را زنده كند.
پرسيدم: چگونه امر شما زنده مى شود؟ فرمود: «يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُهاالنّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْعَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَ تَّبَعُونا; علوم ما را فرا مى گيرد و آن را به مردم مى آموزد. اگر مردم سخنان زيباى ما را بدانند قطعاً از ما پيروى مى كنند
5.جميل بن درّاج و ديگران از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده اند كه فرمود: «بادِروُا أَوْلادَكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ الَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ; در ياد دادن حديث به فرزندان خود شتاب كنيد پيش از آن كه مرجئه در تعليم آنان بر شما سبقت گيرند .
6.امام صادق (عليه السلام) فرمود: «حَدِّثُوا عَنّا وَ لا حَرَجَ، رَحِمَ اللّهُ مَنْ أَحْيى أَمْرَنا; از ما حديث نقل كنيد و احساس سختى نكنيد. خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را زنده بدارد.
7.فضيل بن يسار مى گويد: امام باقر (عليه السلام) به من فرمود: «يا فُضَيْل اِنَّ حَديثَنا يُحْيىِ الْقُلوُبَ; اى فضيل! سخن ما دلها را زنده مى كند .
8.پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «تَذاكَروُا وَتَلاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا;فَاِنَّ الْحَديثَ جَلاءُ الْقُلُوبِ ; اِنَّ الْقُلُوبَ لَتَرينُ كَما يَرينُ السَّيْفُ وَ جَلاؤُهُ أَلحَديثْ; با يكديگر گفتگو و ملاقات داشته باشيد و حديث بگوييد; زيرا حديث مايه روشنى دلهاست. دلها نيز مانند شمشير زنگ مى گيرد و جلاى آن حديث است.
9. امام باقر(عليه السلام)فرموده است: «وَ بِالدّارياتِ لِلرّواياتِ يَعْلوُا الْمُؤْمِنُ اِلى أَقْصى دَرَجاتِ الاْيمانِ; پيروان اسلام در پرتو معرفت واقعى و درك حقايق علمى روايات، مى توانند به عاليترين مدارج ايمان نايل شوند .(معانى الاخبار، ص 174كافى، ج 6، ص 47بحارالانوار، ج 2، ص 151.بحارالانوار، ج 2، ص151.بحارالانوار، ج 2، ص 152.بحارالانوار، ج 1، ص 181. )
یـــــــا مــــــهـــــــدی(عج)
شرایط مسلمانان هنگام ظهور به چه شکل است؟وضعیت وهابیت و اهل تسنـن هنگام ظهور به چه شکل است؟
این سوال دو بخش دارد که به ترتیب به آنها پاسخ می دهیم:
در رابطه قسمت اول :اسلام و نحوة دينداري مردم در آخر الزمان
عبدالله بن زراره از امام صادق روايت ميكند كه فرمودهاند : به زودي امام مردم غايب ميگردد پس در موسم حج ميآيد و مردم را ميبيند ,اما مردم اورا نميبينند.
پيامبر(ص)فرمودهاند:
اي پسر مسعود ,اسلام در آغاز غريب بود پس زود باشد كه به حالت غربت بازگردد پس خوشا به حال غريبان0
در آخر الزمان دين آنها دينارهايشان است يعني اينكه براي بدست آوردن طلا و نقره از دين واحكام الهي صرف نظر ميكنند و از ايمان باقي نميماند مگر اسمي و از اسلام باقي نميماند مگر رسمي و از قرآن مگر درسي يا كهنه شدني باقي نميماند.
عبادت كنندگان در آن زمان بخاطر رياكردن و نمايش دادن بندگي ميكنند.
زود بيايد زماني بر امت من كه بتها را بپرستند. اصحاب آن حضرت تعجب نموده و پرسيدند: اي رسول خدا آيا بتها را پرستش ميكنند ؟ فرمودند: آري هر درهمي در پيش آنها بتي ميباشد و فرمود: ميآيند در آخر الزمان مردماني از امت من كه در مساجد حلقه مينشينند و ذكر آنها دنيا و محبت دنيا ميباشد, با آنها همنشين نباشيد كه خدا به آنها حاجتي ندارد.
در آن زمان مردم خدا را عبادت نميكنند مگر در ماه رمضان و فقه و علم ودين را براي غير خدا ميآموزند.
ابن عباس از پيامبر (ص) روايت كرده است كه : اسلام غريب افتتاح شد وبه زودي غربت آن عود خواهد كرد پس خوشا به حال غريبان،پرسيدند غرباء كدامند؟فرمود:اشخاصي كه مردم فاسد را اصلاح ميكنند.
پيامبر(ص)فرمودهاند:
در آن زمان ثروتمندان امت من براي گردش و تماشا و استراحت , و ميانه حالها به جهت بازرگاني وتجارت , و فقراي ايشان براي نمايش دادن وگوشزد كردن,حج را بجا ميآورند.
ساعت ظهور برپا نميشود تا زماني بيايد كه حج خانه خدا را انجام نشود.
امام صادق(ع)فرمودهاند:
در آخر الزمان حج براي غير خدا انجام ميشود.
در آخر الزمان خانه كعبه تعطيل شده وبه نرفتن به آن دستور ميدهند.
اميرالمؤمنين علي(ع)فرمودهاند:
در آخرالزمان مردم از اطاعت امام عادل بيرون ميروند و در آن زمان طعنه زنندگان بر دين حاضر جواب ميشوند و حدود و واجبات الهي تعطيل ميگردد.
در آن زمان عفت و پاكدامني تعجب آور شده ،و اسلام لباس وارونه ميپوشد،مانند پوشيدن پوستين وارونه كه پشمهاي آن بيرون باشد
در آن زمان بازرگانان در تجارت ،و صنعتگر در صنعت،و هر پيشه ور در پيشه خود دروغ ميگويد وكسب ها كم و مطالب تنگ ميشود،مذاهب و تبهكاري ها فراوان شده و راهنمايي ورشد و هدايت نقصان ميپذيرد.
اي مردم زماني بر شما ميآيد كه در آن اسلام واژگون ميشود همچنان كه ظرف آب واژگون ميشود و آنچه در ان است ميريزد.
حرث بن سويد از علي )ع) نقل ميكند : اسلام بطوري ضعيف و ناقص ميشود كه حتي لا اله الا الله را نيز نميتوان در ميان مردم بازگو كرد.
امام باقر (ع)فرمودهاند:
در آن زمان مردمان را قساوت ميگيرد و چشمانشان خشك شده و ذكر خدا بر آنان سنگين ميگردد.
حضرت موسي بن جعفر (ع)فرمودهاند:
وقتي كه پنجمين فرزند من غايب شد ، رحمت از دل شيعيان گرفته خواهد شد تا زماني كه قائم (ع) ظهور كند . الله الله از خدا درباره دين خود بترسيد كه كسي دين شما را از شما سلب نكند ؛ زيرا صاحب اين امر ناچار است كه غايب شود و عدة زيادي از آنها كه قائل به اين دين هستند برميگردند. (از دين خارج ميشوند).
در روايت است كه در آن زمان اگر دنياي مردم سالم باشد هرچه از دين آنها تلف شود نميترسند و دين مردم در آن زمان به رأي هاي ايشان ميباشد.
گويند روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابي خود فرمودند: “چگونه ميشود حال شما هنگامي كه زن هاي شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرايند و شما نيز به جاي امر به معروف امر به منكر و نهي از معروف نماييد! معروف را منكر بپنداريد و منكر را معروف!”
اصحاب با تعجب سؤال كردند: آيا چنين وضعي پيش خواهد آمد؟ پيامبر (ص) فرمودند: “بلي، بدتر از اين هم خواهد شد”.
و بعد پيامبر به بيان تفصيلي تر وضعيت دوران آخرالزمان پرداختند و فرمودند: “هنگامي كه زنها براي طمع دنيا در داد و ستد همسرانشان شركت كنند. مردها خود را به صورت زنها و زنها خود را به صورت مردها در مي آورند”.
“لعنت خدا بر زناني كه خود را به صورت مرد در مي آورند و مرداني كه خود را به صورت زن در ميآورند”. علت اينكه پيامبر با اين تندي از زنان و مردان آخرالزمان سخن مي گويند، شايد به جهت اين است كه آنها از ناموس خلقت و آيين فطرت بيرون رفته اند وسنت هاي حاكم بر نظام آفرينش را زير پا نهاده و با سرشت خويش درافتاده اند.
حضرت در ادامه ميفرمايند: “زنا دادن به صورت يك فضيلت براي زن بازگو مي شود، ديگر منتظر شب نمي شوند كه تاريكي آنها را بپوشاند، زيرا جرأت بر خدا به آن حد مي رسد”. (محمد باقر مجلسي در بحار الانوار مي نويسد: يعني ديگر نيازي به مخفي كاري نيست، بلكه آشكارا گناه ميشود.)
وي در جايي ديگر از بحار الانوار مينويسد؛ امام محمد صادق (س) نيز ميفرمايند: “در دوره آخرالزمان، بعضي از مردان از راه فساد زنان درآمد كسب ميكنند”.
رسول خدا (ص): در آخر امت من، مرداني پيدا ميشوند كه زنان شان در عين لباس پوشيدن و عور هستند.
رسول خدا در ادامه توصيف خود از وضعيت آخرالزمان چنين ميفرمايند: “در آخر امت من، مرداني پيدا مي شوند كه زنان شان در عين لباس پوشيدن وعور هستند و بر سرشان چيزي همانند كوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نمي شنوند، انها را لعنت كنيد كه آنها از رحمت خدا به دور هستند”.
مجلسي در بحار الانوار از پيامبر مي نويسد كه فرموده اند: “هنگامي كه ببيني زن از همسرش مطلع است كه او با هم جنس خود رابطه دارد (هم جنس بازي مي كند) و به روي او نمي آورد و مي بيني كه در بهترين خانه ها زن تشويق مي شود كه فسق و فجور كند”.
جامعه پيش از ظهور جامعه اي مملو از فساد و بي بندوباري اخلاقي است واز جمله فساد رايج در دوره آخرالزمان، رواج هم جنس بازي ست. به صورتي كه جنبه قانوني پيدا مي كند و به آن رسميت داده مي شود واگر كشوري زير بار اين فساد نرود، به آن متعرض مي شوند و او را مورد تمسخر قرار ميدهند.
محمد بن مسلم ميگويد به امام باقر (ع) عرض كردم: “قائم شما چه وقت ظهور خواهد كرد” امام فرمودند: “آنگاه كه مردها خود راشبيه زنان نمايند و زنها خود را شبيه مردان، آنگاه كه مردان به مردان اكتفا كنند و زنان به زنان”.
و در حديث ديگري امام صادق (ع) فرمودند: “در آن زمان زنان را مي بيني كه از بذل خود به كفار هيچ واهمه اي ندارند”.
آمار بالاي دختران در برخي ممالك اسلامي كه خود را در بازارهاي تجارت دختران جوان در كشورهاي اروپايي در معرض فروش قرار مي دهند، حكايت از تحقق اين روايت دارد.
مجلسي در جايي ديگر از بحارالانوار ميآورد: “زنها را مي بيني كه با زنها آميزش مي كنند و زنها و عور ميباشند و زينت هايشان را آشكار مي كنند و از دين بيرون مي روند و به فتنه ها ميگرايند و به سوي شهوت ها و لذت ها مي شتابند، محرمات الهي را حلال و در جهنم جاودان هستند. هنگامي زنان را مي بيني كه با خشونت با همسرانشان رفتار كنند و آنچه او نمي خواهد انجام دهند و…”.
حضرت علي (ع) نيز ميفرمايند: “در آخرالزمان، زنان به خاطر حرص به دنيا، در كسب و كار همسران خود شركت مينمايند”.
شايد اين روايت اشاره به آن داشته باشد كه زنان در بازي ثروت اندوزي سرمايه داران، بي توجه به اين لطف الهي كه آنان را از وظيفه تأمين مايحتاج و مخارج زندگي فارغ كرده است، دوشادوش مردان از صبح تا شام را در شركتها و كارخانجات سپري مي كنند و فرزندان و خانواده خويش را از نعمت تربيت و عاطفه ورزي محروم مينمايند.
اما در رابطه قسمت دوم :
در مورد رفتار امام زمان (عج) با وهابیون که همان ناصبی ها و دشمنان اهل بیت و عصمت و طهارت می باشند نیز روایات متعددی وجود دارد:
امام صادق(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه حضرت قائم(عج) قيام كند، همه ناصبيان و دشمنان اهل بيت را بر آن حضرت عرضه مىكنند. اگر به اسلام - كه همان ولايت اهل بيت است - اقرار كردند، آنان را رها مىكند و گرنه به قتل مىرسند، يا آنان را به پرداخت جزيه - همچنانكه اهل ذمّه مىپردازند - ملزم مىكند».( تفسير فرات، ص100؛ بحارالانوار، ج52، ص372.)
امام باقر(ع) مىفرمايد: «هنگامى كه حضرت قائم(عج) قيام كند، بر يك يك ناصبيان ايمان را عرضه مىكند؛ اگر پذيرفتند، آنان را رها مىسازد و گرنه گردنشان را مىزند، يا از آنان جزيه مىگيرد. چنانكه امروز از اهل ذمّه جزيه مىگيرند و آنان را از شهرها به روستاها (و كشتزارها) تبعيد مىكنند».( كافى، ج8، ص227؛ اثبات الهداة، ج3، ص450؛ بحارالانوار، ج52، ص375؛ تنقيح المقال، ج2، ص43.)
مرحوم مجلسى مىگويد: شايد اين حكم مربوط به آغاز قيام باشد؛ زيرا ظاهر روايات اين است كه از آنان جز ايمان پذيرفته نمىشود و اگر نپذيرند، كشته مىشوند.( مرآة العقول، ج26، ص160.)
ابوبصير مىگويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: رفتار امام مهدى(عج) با ناصبىها و كسانى كه با شما دشمنى دارند، چگونه خواهد بود؟ فرمود: «اى ابا محمد! در دولت و حكومت ما، مخالفان بهرهاى نخواهند داشت. خداوند براى ما خونهاىشان را در آن هنگام حلال خواهد كرد؛ ولى امروز خونشان بر ما و شما حرام است. پس كسى تو را فريب ندهد و بدان روزگارى كه قائم ما قيام كرد، حضرت براى خدا و رسولش و براى ما انتقام خواهد گرفت».( بحارالانوار، ج52، ص376)
Vahabiat.Porseman.Ir
یــــــــا مــــــــهــــــــــــدی(عج)
توهین بی شرمانه میهمان ویژه بی بی سی به امامان شیعیان + تصویر
بي بي سي فارسي در يك اقدام موهن بار ديگر با دعوت از يك مهمان معلوم الحال شرايط را براي توهين اين شخص به امامان شيعه فراهم كرد.
به گزارش گروه وب گردی باشگاه خبرنگاران ، "نیک آهنگ کوثر" مدیرمسئول سایت "خودنویس" که در ایام عید در برنامه های نوروزی "بی بی سی فارسی" بیشتر دیده می شد تا بلکه برای خود اعتباری بخرد، با صدور مجوز انتشار یک کاریکاتور موهن از یکی از امامان شیعیان در مطلبی شیطانی با نویسندگی فردی به نام علی رضا رضایی از ضد انقلاب های مرتد خارج نشین ، موجبات جریحه دار شدن احساسات شیعیان و خشم شان را فراهم کرد.
این مطلب به ظاهر سیاسی که در خصوص روزنامه کیهان نگاشته شده ، با هدف تخریب اعتقادات مسلمانان شیعه و محک زدن میزان حساسیت شان به رهبران دینی دین اسلام شکل گرفته است .
پروژه خطرناکی که مدتهاست دشمنان اسلام برای تخریب اعتقادات مردم ایران کلید زده اند و تنها به روسیاهی و تباهی خودشان منتهی شده است.
بجاست این بی حرمتی و بی حیایی با پاسخی در شأن این زباله های تفکر مادی گرایی روبرو شود.
از محورى ترين مسايل دفاعى كشور, دشمن شناسى است. با شناخت دشمن مى توان احتمال پيروزى و يا شكست را مشخص كرد و به ايجاد زمينه هاى دفاعى همت گماشت.در عرصه مسايل سياسى و اجتماعى نيز دشمن شناسى از اهميت ويژه اى برخوردار است و از مهمترين عوامل در تإمين امنيت فردى و اجتماعى محسوب مى شود. برهمين اساس بخش عظيمى از آيات قرآن كريم به معرفى دشمن اختصاص يافته است.در سيره پيامبر اكرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و ائمه اطهار(عليهم السلام) نيز به دشمن شناسى توجه بسيار شده است. و در ميان معصومين, رفتار حضرت على عليهالسلام با دشمنان از همه درسآموزتر است. على عليهالسلام با توجه به شرايط زمانى و شيوه حكومتش با دشمنانى روبرو بود كه پيامبر صلی الله علیه و آله و ديگر ائمه(عليهم السلام) با آن روبرو نشدند.كسانى كه سابقه درخشانى در خدمت به اسلام داشتند; انسان هايى كه اهل عبادت و شب زنده دارى بودند ولى از روح تعاليم اسلام بى خبر بودند از اين گروه هاى معارض به شمار می آيند.
برای دیدن بقیه به ادامه مطلب رجوع کنید
قدرت پليد و مرموز شيطان همواره از آغاز زندگي بشر توهم زا وترس آفرين بوده است و برخي از انسانهاي ابتدايي براي آسودگي از شر او به تکريم و تقديسش ميپرداختند، تا به امروزکه در مدلهاي نوين و در قالب آئينهايي با ايدئولوژي خاص سر برآورده و به اسم شيطان پرستي در دنيا مطرح شده است.
سير پيدايش شيطان پرستي از آغاز تا کنون را در سه مرحله و عنوان کلي بدوى، قديمي و مدرن ميتوان نام برد که به دو مورد اول اشاره اي کوتاه و شيطان پرستي مدرن را به تفصيل به بحث ميکشانيم
برای دیدن بقیه به ادامه مطلب رجوع کنید
بررسی “الله” در افکار و روحیات یهود.قرآن،خداشناسى یهود را در کنار دیگر تعالیم مطرح کرده و درباره آن داورى کرده است
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و
دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود .
خدا می داند که راه و رسم شهادت ، کور شدنی نیست و این ملت و آیندگان
هستند که به راه شهیدان ، اقتدا خواهند کرد .
شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
این در حالی است که سایت "بازتاب" جزو رسانه های اصولگرا محسوب می شود.
این سایت در افشاگری خود که به سرعت در سرتیتر اخبار امروز قرار گرفت، پرده از قراردادی میان جمهوری اسلامی و چین برداشت که بر اساس آن، ایران پول حاصل از فروش نفت به چین را نزد دولت این کشور باقی گذاشته و علاوه بر این هزینه های بیمه معاملات را هم پرداخت کرده است.
این رسانه نام قرارداد مورد اشاره را "ترکمنچای ارزی" گذاشته است. اما ساعتی پس از انتشار این خبر، بازتاب در ایران فیلتر شد.
به گزارش این سایت سرانجام بعد از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی بعد از انقلاب با کشور چین برملا شد.سه سال قبل مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
براساس گزارش این سایت دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
این سایت درادامه مطلب خود نوشته است:اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و سایر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل ۴ درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.
محور سوم این قرارداد ، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز ۲۵ میلیارد دلار گذشته است.
به بیان دیگر، ۲۵ میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین است، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.
سایت بازتاب درپایان خاطرنشان کرده است:برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل ۲۵ میلیارد دلار موجود بود، حدود ۵۰ میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.
هرچند که علم درباره زمان وقوع آن، امری در انحصار خداوند است (لقمان، آیه 34 و احزاب، آیه 63 و فصلت، آیه 47 و آیات دیگر) ولی این امر محتوم و قطعی در زمان خود اتفاق می افتد و از نظر زمانی بر اساس آموزه های قرآنی، در زمانی نزدیک است و به زودی رستاخیز برپا خواهد شد، هرچند که برای بسیاری از مردم امری بعید به نظر می رسد که می تواند بعید از نظر اتفاق تحققی آن باشد
رستاخیز و قیامت از اصول دین شرایع وحیانی و الهی است. بی گمان محوری ترین اصول آموزه های وحیانی، سه اصل توحید، نبوت و معاد است. قیامت یکی از مسائل مرتبط با معاد است، چنان که اصول دیگر چون عدل مرتبط با توحید و امامت مرتبط با نبوت می باشد. بنابراین، شناخت مهمترین اصول دینی، از طریق آموزه های وحیانی بهترین نوع شناخت است که انسان می تواند کسب کند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا تحلیل قرآن را از مسأله قیامت و اوصاف آن ارایه دهد و خوانندگان را با مهمترین و تأثیرگذارترین مسائل در زندگی انسان، آشنا سازد.
قیامت که در زبان عربی در اصل به معنای برپایی و قیام دفعی انسان است، در فرهنگ قرآنی به معنای زمان و روز برپایی مردم در پیشگاه خداوند به کار رفته است. (مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص 691، ذیل واژه قوم)
قرآن به قیامت از ابعاد و جهات مختلف توجه داده است و در ذیل واژگانی چون القیامة، الساعة، یوم، امر الله، واقعة، حاقة و مانند آن، موضوعات و مسائل و مطالب چندی را مطرح و تبیین و تحلیل نموده است. از جمله مطالبی که درباره قیامت می توان در آموزه های قرآنی یافت، موضوعاتی چون آخرت، حسابرسی، حشر، میزان، معاد، بهشت، دوزخ، عذاب ها و پاداش های اخروی و مانند آن است.
خداوند در آیه 9 سوره آل عمران و 43 سوره روم و نیز 47 سوره شوری و 1 و 2 سوره واقعه، به صراحت بر حتمی بودن وقوع آن اشاره و تأکید می کند و آن را امری برگشت ناپذیر برمی شمارد. در تحلیل قرآنی، گردآوردن انسان ها در قیامت وعده حتمی خداوند است و هرگز نمی توان آن را منکر کرد و به تکذیب وقوع آن پرداخت. (نساء آیه 87، هود، آیه 103 و دخان، آیه 40 و تغابن، آیه 9 و مرسلات، آیات 13 و 16 و 17 و 38)
حتمیت قیامتاز نظر آموزه های قرآنی، وقوع رستاخیز و قیامت به امر تکوینی، خدا، مسأله ای غیر قابل انکار و تکذیب است (انعام، آیه 73 و نحل، آیه 77 و غافر، آیه 78) چنان که برپایی قیامت، برای خداوند آسانتر از چشم بر هم نهادنی است. (نحل، آیه 77)
هرچند که علم درباره زمان وقوع آن، امری در انحصار خداوند است (لقمان، آیه 34 و احزاب، آیه 63 و فصلت، آیه 47 و آیات دیگر) ولی این امر محتوم و قطعی در زمان خود اتفاق می افتد و از نظر زمانی بر اساس آموزه های قرآنی، در زمانی نزدیک است و به زودی رستاخیز برپا خواهد شد، هرچند که برای بسیاری از مردم امری بعید به نظر می رسد که می تواند بعید از نظر اتفاق تحققی آن باشد، چنان که کافران و تکذیب کنندگان قیامت بر این باورند، یا می تواند بعید از نظر زمانی باشد که باور بسیاری از توده های مردم است. (طه، آیه 15 و احزاب، آیه 63 و شوری، آیه 17 و قمر، آیه 1 و نیز معارج، آیه 6)
قیامت و معاد دغدغه همگانی بشریت است؛ زیرا از زمانی که با مرگ آشنا شد، از ماهیت آن پرسش هایی مطرح کرد و تلاش نمود تا با شناخت ماهیت مرگ از ادامه زندگی آگاهی یابد. لذا با مسأله معاد و بازگشت ارواح و جان ها و حتی انسان ها همراه با کالبد جسمانی، آشنا می شود.
مهمترین سوالی که انسان ها از پیامبران داشتند مسأله معاد و چگونگی تحقق و وقوع آن بود. همین مسأله حتی برای پیامبران اولوالعزمی چون حضرت ابراهیم (ع) مطرح بوده و وی با آن که از وقوع آن علم حصولی داشت، خواهان آگاهی شهودی نسبت به این واقعه می شود که در داستان پرندگان قرآن به آن اشاره شده است. آن حضرت (ع) پس از امکان تحققی قیامت با شهود عینی و ملموس، به این اطمینان رسید که رستاخیز امری محتوم و قطعی است و اتفاق خواهد افتاد و کیفیت و چگونگی آن را نیز به چشم عیان دید. (بقره، آیه 260)
خداوند در آیاتی چند از جمله 187 سوره اعراف و 63 سوره احزاب و 12 سوره ذاریات و 1 و 2 سوره نبأ و نیز 42 سوره نازعات، گزارش می کند که یکی از پرسش های مکرر مردم از پیامبر گرامی (ص) درباره زمان وقوع قیامت بوده است. به این معنا که توده های مردم به واسطه آموزه های وحیانی با اصل قیامت آشنا شدند، ولی همواره مسائل و مطالب پیرامونی آن، دغدغه ذهنی و فکری آنان بوده است.
اهداف و فلسفه قیامت
شاید آگاهی از فلسفه قیامت و هدف از برپایی آن بتواند معنا و مفهوم درستی از زندگی و مرگ نیز ارائه دهد و شیوه های درست زندگی را در پیش روی ما بگشاید و ما را از غفلت رهایی بخشد. از این رو در اینجا نگاهی به فلسفه و اهداف قیامت در تحلیل قرآنی خواهیم داشت.
خداوند در قرآن برای برپایی قیامت، اهدافی چند برشمرده است که عبارتند از: رحمت، حساب و کتاب، پاداش به صالحان، کیفر طالحان، جداسازی میان صفوف حق و باطل، جزاء و کیفر بندگان و برپایی عدالت کامل و اجرای آن در حق بندگان.
خداوند در آیه 12 سوره انعام، برخورداری مردم از رحمت خداوندی را از فلسفه های برپایی و تحقق قیامت برمی شمارد. در حقیقت، قیامت، نوعی تکریم و اکمال و اتمام رحمت الهی برمردم است، زیرا در قیامت است که انسان ها، می توانند از زندگی جاودانه بهره مند شوند و از آرامش و آسایش ابدی سود برند؛ هرچند که شماری از انسان ها، با انتخاب نادرست و غلط خویش، خود را در شقاوت ابدی و جاودانه گرفتار می کنند. ولی اصل قیامت و فلسفه وجودی آن، رحمت الهی به بندگان و آفریده های خود است.
بی گمان، شرایط دنیا نمی تواند زمینه های احقاق حق و اجرای عدالت کامل و تمام خداوند نسبت به بندگان مکلف و عاقلی باشد که با انتخاب آزاد و اراده مختار خویش، رفتارهای دوگانه و متضادی را در پیش گرفته اند. از این رو خداوند از اهداف برپایی قیامت را قیام و اجرای عدالت و برخورداری هر فرد از نتایج اعمال مختار خویش برمی شمارد. (احقاف، آیه 19)
در حقیقت با حسابرسی اعمال بندگان بر مبنای قسط و عدل در قیامت است که هر کسی به حق عادلانه خویش می رسد. از این رو حسابرسی نیز به عنوان فلسفه برپایی قیامت در آیه 47 سوره انبیاء و 26 سوره معارج مطرح می شود.
خداوند در آیات 3 و 4 سوره سبا پاداش دادن به مؤمنان دارای عمل صالح را از علل برپایی رستاخیر برمی شمارد و در آیه 5 همان سوره نیز کیفر نمودن تلاشگران علیه آیات خدا و آموزه های وحیانی را از جمله این علل معرفی می کند. در حقیقت جزا و کیفر و پاداش بندگان، از اصلی ترین و اساسی ترین علل و فلسفه وجودی قیامت و هدف از برپایی آن است که در آیات 26 و 28 سوره ص و 26 سوره معارج بیان و بر آن تأکید شده است.
قرآن در آیه 26 سوره سبا و 17 سوره نبأ، جداشدن و شفاف گردیدن صفوف حق مداران از باطل گرایان را فلسفه تحقق رستاخیز معرفی می کند.
بنابراین می توان گفت که از آن جایی که دنیا قابلیت و شأنیت این امور را ندارد و شرایط برای تحقق آن کافی نیست، قیامت به عنوان مکمل دنیا برپا می شود و رستاخیز تحقق می یابد تا به این امور به طور کامل رسیدگی شده و حق مطلب چنان که شایسته و بایسته است ادا شد.
اوصاف و ویژگی های قیامتخداوند در قرآن برای قیامت اوصاف و ویژگی هائی را بیان می کند که از جمله آنها، بزرگی و عظمت قیامت است. به این معنا که قیامت روزی بزرگ و با عظمت است که انسان ها با آن مواجه خواهند شد و در برابر خداوند یکتا و یگانه می ایستند. (انعام، آیه 15 و اعراف، آیه 59 و یونس، آیه 15 و آیات دیگر)
این روز از جهات دیگر نیز بزرگ و عظیم است، زیرا روزی طولانی است که گویی برای آن پایانی نیست، چرا که هر روز قیامتی به اندازه پنجاه هزار سال دنیوی است. (معارج، آیه 4) البته در آیه 5 سوره سجده، از نظر زمانی، طول هر روز آن به اندازه هزار سال گفته شده است که به نظر می رسد روزهای آن همانند روزهای کوتاه و بلند تابستان متفاوت باشد.
اما آنچه به نظر درست تر می آید، ارتباط کوتاهی و بلندی روز قیامت با موضوعات و متعلقات آن باشد؛ زیرا در آیه 4 سوره معارج از مسأله عروج فرشتگان و روح سخن به میان آمده که این عروج در مدت زمانی اتفاق می افتد که پنجاه هزار سال دنیوی است ولی عروج امر الهی، در مدت زمان کوتاه تری اتفاق می افتد. این تفاوت همانند تفاوت سرعت حرکتی نور با سرعت صوت می باشد. چنان که سرعت نور بیشتر است و در زمانی کمتر به مقصد می رسد و زمانی را که صوت می پیماید تا به مقصد برسد بلندتر و طولانی تر است، همچنین، عروج امر از نظر زمانی برای بازگشت، کوتاه تر از زمان بازگشت روح و فرشتگان است. براین اساس، مراد آن نیست که روزهای قیامت از نظر کوتاهی و بلندی متفاوت است، بلکه به معنای آن است که سرعت عروج امر الهی بیشتر از سرعت عروج فرشتگان و روح است؛ زیرا سرعت بازگشت یک روزه امر الهی، به اندازه ای است که معادل هزار سال دنیوی است ولی سرعت بازگشت یک روزه فرشتگان و روح به اندازه پنجاه هزار سال دنیوی می باشد.
با این همه، نباید فراموش کرد که روزهای قیامت بلند و طولانی است، زیرا مفهوم عظیم (انعام، آیه 15) و کبیر (هود، آیه 3) می تواند افزون بر بزرگی و عظمت وجودی آن رخداد، اشاره ای نیز به بلندی و طولانی بودن روز بزرگ داشته باشد.
خداوند در آیه 46 سوره قمر، از قیامت به عنوان روزی هولناک و وحشت زا یاد می کند که خود بر عظمت و بزرگی آن می افزاید. همچنین توصیف قیامت به روزی سخت و مشقت بار (هود، آیه 26 و حج، آیات 1 و 2 و انسان، آیه 10 و 27 و آیات دیگر) خود بیانگر بزرگی و عظمت آن روز از جهات دیگر است.
خداوند در آیه 7 سوره انسان، قیامت را روزی فراگیر و گسترده از شر و عذاب بر می شمارد و به انسان ها نسبت به آن روز هشدار شدید می دهد.
همچنین در سوره مطففین، از قیامت به عنوان «یوم عظیم» یاد می کند و ضمن هشدار به کم فروشان می فرماید: «آیا آنان گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند در روزی بزرگ؟! روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند!» (مطففین/6)
مستان غیر مستخداوند در سوره حج آیه 1 برای ترسیم عظمت قیامت از آن به زلزله قیامت یاد می کند و می فرماید: «ای مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید که زلزله رستاخیز امر عظیمی است» و در آیه بعد برای به تصویر کشیدن سختی آن روز می فرماید: «روزی که آن را می بینید (آن چنان وحشت، سراپای همه را فرامی گیرد که) هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش می کند هر زن بارداری، جنین خود را سقط می کند و مردم را مست می بینی، در حالی که مست نیستند بلکه عذاب خدا شدید است»!
آیه فوق یکی از صریحترین آیات در بیان احوالات قیامت است که تصویرسازی دقیق و زیبائی از آن روز ارائه می دهد به طوری که برای هیچ انسان عاقل غیر غافلی کوچکترین تردیدی باقی نمی ماند که برپایی قیامت همراه با وحشت و سختی و هول و هراس برای مردم خواهد بود و لذا حواس خود را جمع کرده و از هم اکنون که فرصت چند روزه عمر را در اختیار دارد برای مواجه شدن با آن روز وحشت زا خود را آماده می کند و در اندیشه تدارک و جبران مافات برمی آید و سعی می کند توشه کافی را برای آن روز - که به تعبیر قرآن هیچ مال و فرزندی برای او سودمند نخواهد بود- فراهم نماید.
از ویژگی های این روز آن است که روزی تلخ برای کافران و مجرمان (قمر، آیات 43 و 46 و 47) و روزی امن، نور، آرامش و آسایش برای مؤمنان (تحریم، آیه 8) و محسنان (یونس، آیه 26) است و چهره های مؤمنان و محسنان در آن زمان شادان به خداوند می نگرد و لذت معنوی می برد.
از دیگر اوصاف و ویژگی های قیامت آن است که امری ناگهانی و غیر قابل پیش بینی برای انسان هاست و ناگهان واقع می شود بی آن که انسان متوجه آن شود. (انعام، آیه 31 و یوسف، آیه 107 و حج، آیه 55 و زخزف، آیه 66 و آیات دیگر)
خداوند در آیاتی از جمله آیه 103 سوره هود و 3 سوره هود، این روز را روزی آشکار و قابل مشاهده برای همگان معرفی می کند؛ زیرا در این روز آنچه برای توده های مردم غیب بوده است به امر مشهود تبدیل می شود و همگان شاهد آن روز خواهند بود و خود جزئی از آن درمی آیند و شاهد و مشهود یکی می شود؛ چنان که انسان های اهل بصیر که کشف الغطا برای آنان تحقق یافته و قیامت آنان بروز و ظهور کرده است، هم اکنون قیامت برای آنان مشهود می باشد.
در حقیقت این آیه می گوید همان گونه که اهل شهود در دنیا قیامتشان قیام کرده و مشهود آنان است، در قیامت همگان از این قدرت و توان بهره مند خواهند شد و پرده های حجاب از جلوی چشمشان برداشته می شود و حقیقت قیامت برای آنان مشهود می شود. بنابراین، قیامت در حال حاضر برای مؤمنان خاص مشهود است و دیگران به سبب پرده نمی توانند آن را ببینند ولی پس از قیامت و فرو افکنده شدن پرده ها آنان نیز با این واقعیت مواجه خواهند شد.
خداوند در آیه 75 سوره قصص، از بصیرت و آگاهی کامل انسان ها به احوال و اعمال خود در قیامت سخن به میان می آورد که چگونه ایشان در آن زمان خود را مشهود می بینند و شاهد و مشهود یکی می شود. بنابراین هر انسانی در قیامت، خود را چنان که در دنیا ساخته و پرداخته می بیند و همه پرده های غفلت دنیوی از میان برداشته می شود و حجاب تن از جان کنار می رود و حقیقت و شاکله وجودی خود ساخته انسان برایش آشکار می گردد. (سجده، آیه 12 و نیز سوره ق، آیه 22 و قیامت، آیات 13 و 14)
از دیگر ویژگی های قیامت، داشتن مواقف معین و ایستگاه ها و به اصطلاح امروزی پست های ایست بازرسی است که در آیاتی از جمله آیه 27 و 30 سوره انعام و آیه 31 سوره سبا و 24 سوره صافات به آن اشاره شده است. این بدان معناست که در آن روز، انسان ها در هر ایستگاهی می بایست پاسخگوی موضوعی باشند. گفته شده توقف در هر ایستگاهی برای پاسخگوئی، 50 هزار سال طول خواهد کشید.
نام های قیامتبرخی از صفات قیامت را می توان از روی نام هایی که خداوند در قرآن برای قیامت بیان کرده به دست آورد. از جمله این نام ها می توان به حاقة (حاقة، آیات 1 تا 3) به معنای حقیقت و روز واقع شدنی، ساعة (انعام، آیات 31 و 40 و آیات دیگر) به معنای زمان معین شده، صاخة (عبس، آیه 33) به معنای روز فریاد و صیحه، طامة (نازعات، آیه 34) به معنای روز حادثه بزرگ، غاشیة (غاشیة، آیه 1) به معنای روز فراگیر و همگانی، قارعة (قارعة، آیه 1 تا 3) به معنای روز عذاب کوبنده، نبأ عظیم (نبآ، آیه 2) به معنای خبری مهم و رخدادی بزرگ، واقعة (واقعة، آیات 1 و 2) به معنای روز تحقق یافتنی، یوم الأزفة (غافر، آیه 18) به معنای روز نزدیک و حتمی، یوم البعث (روم، آیه 56) به معنای روز رستاخیز و برانگیخته شدن از خاک، یوم التغابن (تغابن، آیه 9) به معنای روز احساس خسارت و زیان، یوم التلاق (غافر، آیه 15) به معنای روز دیدار و ملاقات، یوم التناد (غافر، آیه 32) به معنای روز فریاد برای کمک خواهی، یوم الجمع (تغابن، آیه 9) به معنای روز اجتماع و گرد آمدن، یوم الحساب (ابراهیم، آیه 41) به معنای روز حسابرسی، یوم الحسرة (مریم، آیه 39) به معنای روز افسوس و ندامت، یوم الحق (نبآ، آیه 39) به معنای روز استواری و حق، یوم الخروج (ق، آیه 42) به معنای روز بیرون آمدن از قبر، یوم الخلود (ق، آیه 34) به معنای روز جاوید، یوم الدین (حمد، آیه 4) به معنای روز جزا و پاداش و کیفر، یوم الفتح (سجده، آیه 29) به معنای روز پیروزی، یوم الفصل (صافات، آیه 21) روز جدایی اهل حق از باطل، یوم القیامة (بقرة، آیه 85) روز برپایی مردم نزد خداوند، یوم الموعود (بروج، آیه 2) به معنای روز وعده داده شده، یوم الوعید (زخرف، آیه 83) به معنای روز وعده هولناک، یوم الوقت المعلوم (حجر، آیه 38) به معنای روز معین و یوم عظیم به معنی روز بزرگ اشاره کرد. البته برخی روز الوقت المعلوم را به معنای آخرالزمان و مسایل پیش از قیامت دانسته اند که زمین و زمان زیر و رو می شود.
از این نام ها می توان به برخی از ویژگی ها و صفات قیامت و رستاخیز پی برد و آن را روزی بزرگ و عظیم دانست که سرنوشت جاودانگی بشر در آن روز رقم خواهد خورد.
البته آنچه در این مقاله کوتاه بیان شد گوشه ای از اوصاف قیامت در قرآن است که صرفا برای یادآوری بیان شد، حال آن که سخن گفتن درباره این واقعه بزرگ، حد و اندازه یک کتاب و چند کتاب را می طلبد نه یک مقاله.
http://www.kayhannews.ir
تفاوت یتیم نوازی علی(ع) با مسئولان ما!
دخترکان معصوم و فقیر یک مرکز نگهداری ایتام و کودکان بی سرپرست را جلوی دوربین به صف می کشند تا مسئولی بسته دوهزارتومانی را به دست بگیرد و وقتی عکاس شروع کرد به عکاسی کردن ، با لبخندی که به زور روی لب هایش ماسیده است ، پول بدهد به بچه ها و مدیر موسسه به بچه ها بگوید : ...
زنده باد مردانی که مانند مولایشان علی وقتی میخواهند به فقرا کمک کنند ، شبها نانی دردست می گیرند و چهره پنهان می کنند تا فقرا از فقر خود خجالت نکشند
زنده باد آقای مسئولی که چنین به فکر فقرا هستید
زنده باد خدمتگذاران ملت که دخترکان معصوم و فقیر یک مرکز نگهداری ایتام و کودکان بی سرپرست را جلوی دوربین به صف می کشند تا مسئولی بسته دوهزارتومانی را به دست بگیرد و وقتی عکاس شروع کرد به عکاسی کردن ، با لبخندی که به زور روی لب هایش ماسیده است ، پول بدهد به بچه ها و مدیر موسسه به بچه ها بگوید : بچه ها لبخند بزنید ، دارند عکس می گیرند. لبخند بزنید تا آقای مسئول نشان بدهد که تا چه حد فرزندان ایران زمین را دوست می دارد
baztab.net
زنده باد مردانی که مانند مولایشان علی وقتی میخواهند به فقرا کمک کنند ، شبها نانی دردست می گیرند و چهره پنهان می کنند تا فقرا از فقر خود خجالت نکشند
زنده باد آقای مسئولی که چنین به فکر فقرا هستید
زنده باد خدمتگذاران ملت که دخترکان معصوم و فقیر یک مرکز نگهداری ایتام و کودکان بی سرپرست را جلوی دوربین به صف می کشند تا مسئولی بسته دوهزارتومانی را به دست بگیرد و وقتی عکاس شروع کرد به عکاسی کردن ، با لبخندی که به زور روی لب هایش ماسیده است ، پول بدهد به بچه ها و مدیر موسسه به بچه ها بگوید : بچه ها لبخند بزنید ، دارند عکس می گیرند. لبخند بزنید تا آقای مسئول نشان بدهد که تا چه حد فرزندان ایران زمین را دوست می دارد
baztab.net
توبیخ احسان علیخانی و خداحافظی با تلویزیون به خاطر انتقاد از احمدی نژاد؟!
انتخاب نوشت: مجری ویژه برنامه تحویل سال شبکه دو سیما که به صورت زنده پخش می شد با طعنه از گرانیهای اخیر در کشور گلایه کرد.
احسان علیخانی در بخشی از برنامه نوروزی شبکه دو رو به دوربین گفت: هرچند که رییس جمهور محترم در مجلس سخنانی گفتند ولی گرانی در کشور وجود دارد و مردم در فشار اقتصادی هستند.
وی در ادامه افزود: جناب آقای احمدی نژاد! فکری به حال این گرانیها بکنید؛ همه ملت که نمی توانند بیایند از محله شما خرید کنند، اگر همه بخواهند از محله ی شما بخرند قیمت تاکسی تا محله ی شما را هم باید روی جنس بکشن!
به گزارش انتخاب به نقل از سیاست نامه؛ گفتنی است علی رغم گرانیهای فزاینده روزهای منتهی به پایان سال، صداوسیما عکس العمل چندانی نسبت به این موضوع نشان نداد و در گزارشهای خود از خرید مردم تلاش می کرد نشان دهد اتفاق ویژه ای نیفتاده است و همه خوشحال هستند.
علیخانی توبیخ شد
در همین حال، یک منبع آگاه در تلویزیون در گفت و گو با انتخاب، با بیان اینکه "احتمال عدم حضور علیخانی مقابل دوربین در برنامه های زنده" قوت گرفته، اعلام کرد که علیخانی از سوی مسئولین تلویزیون توبیخ شده است.
وی همچنین احتمال کنارگذاشتن این مجری از تلویزیون را رد نکرد و سرنوشت فرزدا حسنی را برای علیخانی پیش بینی کرد.
چند سال پیش فرزاد حسنی طی گفت و گو با سردار رادان به شدت از طرح امنیت احتماعی انتقاد کرد و باعث شد وی برای مدت طولانی از تلویزیون خداحافظی کند. هر چند وی، از سال پیش، تنها در برنامه های نوروزی تلویزیون به عنوان مجری حضور پیدا می کند.
baztab.net